کد خبر: ۳۰۱۳
۱۱ خرداد ۱۴۰۱ - ۰۰:۰۰

دختر مطالبه‌گر محله فرهنگیان

دختر فعال محله فرهنگیان اردیبهشت امسال وارد 18سال شده است و در ابتدای جوانی مسئولیت سه تشکل مهم مدرسه برعهده اوست. فاطمه فلاح، نماینده استان خراسان رضوی در مجلس شورای دانش‌آموزی کشور، رئیس کنگره همفکری بسیج دانش‌آموزی در استان خراسان رضوی و مسئول انجمن اسلامی مدرسه فرهیختگان در استان خراسان رضوی است. او امیدوار است با همت، تلاش و حمایت‌های پدر و مادرش انسانی مؤثر برای کشور، خانواده و خودش باشد.

قرارمان ساعت10:30 است اما امتحان ریاضی زمان بیشتری برده و فاطمه هنوز به خانه نرسیده است. مادرش با روی باز میزبانم می‌شود و خوشامد می‌گوید. از فرصت استفاده می‌کنم و از او می‌خواهم درباره فاطمه برایم بگوید. مهری زارعی 37سال دارد و دانشجوی دکتری علوم آموزشی و دانشجوی حوزه در قم است. 

او در این سال‌ها پابه‌پای فاطمه بوده و او را همه جا همراهی کرده است. از بردن او به کلاس حفظ قرآن و کلاس زبان گرفته تا رساندن او به تهران برای شرکت در مسابقات والیبال و مجلس شورای دانش‌آموزی. او از مسئولیت‌پذیری دخترش برایم می‌گوید، اینکه چطور وقتی خودش در خانه نیست فاطمه هوای خواهر کوچک‌ترش را دارد و کارهای خانه را مدیریت می‌کند.

مهری خانم می‌گوید: هر وقت برای درس‌های حوزه علمیه به قم می‌روم خیالم راحت است که فاطمه در خانه حضور دارد و مواظب خانه و خواهر کوچک‌ترش هست. او دختر مسئولیت‌پذیری است وقتی کاری را می‌پذیرد که مطمئن است از عهده آن برمی‌آید. 

دختر باایمانی است و هدفمند زندگی می‌کند. او در این مسیر از ائمه(ع)، بانو فاطمه زهرا(س) و شهدا کمک می‌گیرد. برای انجام هر کاری ابتدا وضو می‌گیرد و با یاد خدا کارش را شروع می‌کند. اهل مطالعه است و زندگی شهدا را می‌خواند. من و پدرش به او افتخار می‌کنیم و در راه رسیدن به اهدافش همیشه همراهش خواهیم بود.

کمی بعد فاطمه از راه می‌رسد و با اینکه تازه از امتحان سخت ریاضی برگشته اما شادی و طراوت در صورتش نمایان است. وسایلش را کنار می‌گذارد و با چادر مشکی کنارم می‌نشیند. او دانش‌آموز پایه دوازدهم رشته علوم تجربی است که به مناسبت ولادت حضرت معصومه(س) و روز دختر به‌سراغش آمده‌ایم. 

دختر فعال محله فرهنگیان اردیبهشت امسال وارد 18سال شده است و در ابتدای جوانی مسئولیت سه تشکل مهم مدرسه برعهده اوست. فاطمه فلاح، نماینده استان خراسان رضوی در مجلس شورای دانش‌آموزی کشور، رئیس کنگره همفکری بسیج دانش‌آموزی در استان خراسان رضوی و مسئول انجمن اسلامی مدرسه فرهیختگان در استان خراسان رضوی است. او امیدوار است با همت، تلاش و حمایت‌های پدر و مادرش انسانی مؤثر برای کشور، خانواده و خودش باشد.

 

 

چادر؛ حجاب کامل

مادرش قبل از رسیدن فاطمه لوح‌ها و افتخاراتی را که او در چند سال اخیر به دست آورده است روی میز می‌گذارد. تعداد لوح‌ها زیاد است و نشان می‌دهد فاطمه برای وقتش ارزش قائل است و می‌خواهد در حوزه‌های مختلف مهارت کسب کند. کسب مقام در مسابقات قرآن و عترت، مسابقات گلواژه‌ها و حکم‌های مسئولیت در تشکل‌های مختلف مدرسه تعدادی از آن‌هاست. او علاوه‌براینکه دانش‌آموز موفقی است و معدل بالایی دارد در عرصه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی در مدرسه و بیرون از مدرسه نیز فعال است.

مهری خانم درباره اهمیت چادر برای فاطمه می‌گوید: او حتی در حیاط مدرسه و زنگ‌های تفریح هم چادرش را از سر برنمی‌دارد. چند سال پیش جزو گروه سرود مدرسه بود و برای دهه فجر اجرا داشتند. همه دانش‌آموزان با مانتو و شلوار و مقنعه یکدست بودند، اما فاطمه حاضر نشد چادر را دربیاورد همان‌طور وسط گروه سرود ایستاد و همراه با سایر دوستانش اجرا کردند.

 

پدر و مادرم الگویم هستند

لوح‌ها را با هم نگاهی می‌کنیم و فاطمه توضیحاتی درباره آن‌ها می‌دهد. دلیل این همه فعالیت و برنامه‌های جانبی را از او می‌پرسم و اینکه چطور شده در کنار درس در سه تشکل مهم مدرسه نیز فعال است و مدیریت آن‌ها را برعهده دارد. او می‌گوید: وقتی پدر و مادر در عرصه‌های مختلفی حضور دارند، فرزندان هم آن‌ها را الگو قرار می‌دهند و مثل آن‌ها در اجتماع ظاهر می‌شوند. 

پدرم نظامی و فعال فرهنگی است. او با گروه‌های جهادی همکاری دارد. مادر هم دانشجوی دکترای علوم آموزشی و طلبه حوزه علمیه است. او همراه درس مسائل اعتقادی را نیز دنبال می‌کند و در تشکل‌های مختلف فعال است. 

پدر و مادرم اولین کسانی بودند که در این مسیر همراهم شدند و برای بهترشدن تشویقم کردند

پدر و مادرم اولین کسانی بودند که در این مسیر همراهم شدند و برای بهترشدن تشویقم کردند. این حمایت‌ها باعث شده است به عنوان فرزندشان راه‌هایی را بروم که خود آن‌ها هنوز تجربه نکرده‌اند، اما دوست دارند من در آن‌ها موفق باشم.

 

موفقیت‌هایم را مدیون حفظ قرآنم

ریشه حضور او در اجتماع به کودکی‌اش برمی‌گردد. فاطمه می‌گوید: از وقتی به یاد دارم در مهمانی‌های خانوادگی شعر می‌خواندم. اعتماد به نفس خوبی داشتم و از اینکه جلو جمعیت صحبت کنم نگرانی نداشتم. از همان دوران ابتدایی اجرای برنامه یا خواندن دکلمه را برعهده می‌گرفتم و در اجرا موفق بودم. 

تشویق خانواده و دوستان هم به من انرژی می‌داد. حافظه خوبی داشتم و به‌راحتی متن یا شعر حفظ می‌کردم. وقتی پدر و مادرم متوجه این استعدادم شدند من را به کلاس‌های حفظ قرآن بردند. تا به امروز 16جزء را حفظ کردم که در تمام این سال‌ها به طور پیوسته نبوده ولی همه موفقیت‌های امروز را مدیون همین حفظ قرآن می‌دانم و تأثیر آن را بر زندگی‌ام احساس می‌کنم.

 

موفق‌نشدن در مسابقات ناامیدم نکرد

فعالیت در مسابقات مختلف مدرسه را از کلاس هفتم شروع می‌کند. در این سال در مسابقات قرآن و عترت آموزش و پرورش در بخش حفظ10جزء شرکت می‌کند. گویا صوت و لحن خوبی نداشته و به مرحله بعدی راه پیدا نمی‌کند. او می‌گوید: نبود موفقیت در این مسابقه باعث نشد ناامید شوم، بلکه از تابستان همان سال روی صوت و لحن کار کردم. 

صوت ولحن و تجوید را با نوارهای قرآنی تمرین کردم و هرشب آن‌ها را گوش می‌دادم

استاد حفظ و پدر و مادرم به من می‌گفتند استعداد خوبی دارم و باید روی صوت و لحن تمرین بیشتری کنم. انگیزه دادن آن‌ها باعث شد از همه توانم برای رسیدن به موفقیت استفاده کنم. صوت ولحن و تجوید را با نوارهای قرآنی تمرین کردم و هرشب آن‌ها را گوش می‌دادم. این تلاش‌ها جواب داد و توانستم در مسابقات قرآن و عترت سال هشتم نفر اول ناحیه7 در حفظ 10 جزء شوم. در مسابقات استانی نیز جزو پنج نفر اول شدم.

 

مدیر 3تشکل در یک سال

اما نقطه اوج فعالیت‌های اجتماعی او از کلاس دهم آغاز می‌شود. برای اولین‌بار نامزد شورای دانش‌آموزی دبیرستان فرهیختگان می‌شود و رأی اول شورای دبیرستان را به دست می‌آورد و مسئولیت آن را برعهده می‌گیرد. طیبه شامخ‌نیا، مدیر مدرسه فرهیختگان، بعد از انتخابات با او صحبت می‌کند و می‌خواهدکه فاطمه درباره مجلس شورای دانش‌آموزی کشوری تحقیق و خودش را برای حضور در این مجلس آماده کند. 

فاطمه می‌گوید: خانم شامخ‌نیا همان روز اول که برای ثبت‌نام به مدرسه رفتم بعد از چند دقیقه صحبت با من گفت تو می‌توانی از مدیران موفق کشور در آینده باشی. این صحبت خانم شامخ‌نیا تأثیر خیلی خوبی روی من داشت. بعد از شرکت در انتخابات شورای دانش‌آموزی و کسب بیشترین رأی، در دفتر دبیرستان با من صحبت کرد و گفت تو می‌توانی با حضور در مجلس شورای دانش‌آموزی کشور نماینده 15میلیون دانش‌آموز باشی و از حقوق آن‌ها دفاع کنی و حرف‌های آن‌ها را به گوش مسئولان برسانی. 

شاید مسیری که امروز می‌روی در آینده تو و کشورت مؤثر باشد. صحبت‌های خانم شامخ‌نیا باعث شد بیشتر در این باره فکر کنم و تحقیقاتم را درباره مجلس دانش‌آموزی شروع کردم. با نمایندگان دوره‌های گذشته و مدارس دیگر صحبت کردم و با وظایف این مجلس و نحوه ارائه مطالبات دانش‌آموزان بیشتر آشنا شدم.

فاطمه سال دهم علاوه‌بر مجلس دانش‌آموزی فعالیتش در بسیج را نیز جدی‌تر دنبال می کند و به عنوان رئیس کنگره همفکری بسیج دانش‌آموزی استان نیز انتخاب می‌شود. هم‌زمان با این دو تشکل مدیر انجمن اسلامی مدرسه هم می‌شود که هنوز هم به عنوان یکی از اعضای فعال این انجمن در سطح استان خراسان رضوی فعال است.

 

حرف داریم که پا پس نکشیدیم هنوز

فاطمه بعد از شورای دانش‌آموزی دبیرستان، مراحل دیگر را نیز طی کرده و در نهایت به همراه یازده نفر دیگر(شش دختر و شش پسر) به عنوان نمایندگان استان خراسان رضوی به مجلس دانش‌آموزی کشور راه پیدا می‌کند. او می‌گوید: بعد از طی‌کردن دوره‌های انتخاباتی ناحیه و شهر وارد مرحله استانی شدم و توانستم با یازده‌نفر دیگر به مرحله کشوری برسم. 

این انتخابات با دوران کرونا هم‌زمان شد و باید از فضای مجازی برای انتخابات استفاده می‌کردم. نماهنگ و بروشورهای تبلیغاتی را در فضای مجازی می‌گذاشتم و در روز مقرر شرکت‌کنندگان در انتخابات رأی می‌دادند. در مدت انتخابات به حق‌الناسی که به گردنم بود فکر می‌کردم. رأی‌آوردن برایم مهم نبود بلکه به وظیفه و مسئولیتی فکر می‌کردم که بعد از نتیجه به گردنم می‌افتاد. باید به عنوان نماینده تمام دانش‌آموزان صحبت می‌کردم. 

فقط یک مدرسه یا ناحیه نبود، بلکه استان و کشور مدنظر بود. باید از کودکان کار و مناطق محروم می‌گفتم و از کمبودها و مشکلاتی که دارند صحبت می‌کردم. این افکار باعث شده بود بیش از پیش به موضوع اهمیت دهم و در حرف‌های انتخاباتی آنچه در توان داشتم مطرح می‌کردم. 

زمانی که به مرحله ناحیه رسیدم و توانستم مسئول مجلس دانش‌آموزی ناحیه7 شوم، مدیر ناحیه از من پرسید چرا این مسئولیت را انتخاب کرده‌ام و من با این شعر پاسخشان را دادم که حرف تک تک دانش‌آموزان است: چند دوره است که با ایده سخن می‌گوییم/ از کم و کیف جوانان وطن می‌گوییم/ حرف داریم که پا پس نکشیدیم هنوز/ حرف داریم که دل نبردیم هنوز.

 

«نادا» و کشف استعدادها

فاطمه معتقد است فرزندان کشور اسلامی ایران باید در حوزه‌های مختلف علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی رشد کنند. می‌گوید: مثلا یک پزشک علاوه‌بر مهارت علمی باید از شرایط اجتماعی و فرهنگی کشور نیز اطلاعات جامع و کاملی داشته باشد. فرزندان کشور ما نباید تک‌بعدی بزرگ شوند بلکه باید استعدادهایشان را پیدا کرده و مسیر درستی را برای آینده انتخاب کنند. 

رسالت اصلی ما تحصیل است و زمانی کشور به موفقیت می‌رسد که دانش‌آموزان به موفقیت‌های علمی برسند اما باید هم‌زمان با تحصیل، ابعاد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی خود را نیز رشد دهیم تا کنشگرانی فعال برای جامعه باشیم.

فاطمه معتقد است دانش‌آموزان برای خود هویت اجتماعی قائل نیستند و مسئولان هم تنها وظیفه آن‌ها را درس‌خواندن می‌دانند. او می‌گوید: بیشتر دانش‌آموزان با وظایف مجلس شورای دانش‌اموزی آشنا نیستند و نمی‌دانند از چه طریق مطالبه‌گری کنند. 

همین باعث شده است از شناخت استعداد واقعی خود در دوران تحصیل باز بمانند. همراه با دیگر اعضای مجلس شورای دانش‌آموزی برای رفع این مشکل پیشنهاد تأسیس کارگروه نادا (نیروهای انقلاب دانش‌آموزی) را دادیم که در ناحیه7 آموزش و پرورش فعال است. دانش‌آموزان با عضوشدن در این کارگروه با مجلس بیشتر آشنا می‌شوند و استعداد واقعی خود را پیدا کرده و مسیر زندگی‌شان را با توجه به آن طی خواهند کرد. امیدواریم این طرح در کشور نیز تأیید شود و آن را اجرا کنیم.

فاطمه امسال در کنکور سراسری هم شرکت کرده است و بسیاری از فعالیت‌هایش را بعد از کنکور پیگیری می‌کند.

 

فاطمه فلاح

تولد دوباره با مُحرِم شدن

پیش از این، اسم فاطمه، آرمیتا بوده است. اما داستان تغییر اسم او به فاطمه به سال دوم دبستان و رفتن او به سفر مکه برمی‌گردد. اردیبهشت سال91 اسم خانواده آن‌ها برای سفر حج عمره در می‌آید و به این سفر می‌روند. فاطمه در سال‌های اخیر بیشتر متوجه تأثیر این سفر بر روی زندگی‌اش شده است. او می‌گوید: به مدینه که رسیدیم. 

با اینکه هم سفران و مدیر کاروان می‌دانستند اسمم آرمیتاست من را فاطمه صدا می‌کردند. این برایم عجیب بود. در این سفر اتفاقاتی برایم افتاد که همه آن‌ها در زندگی امروز من تأثیر گذاشته است. به مکه که رسیدیم، اسمم برای کربلا درآمد اما چون باید تنها به این سفر می‌رفتم سفر را به فرد دیگری بخشیدم. هم‌زمان با تاریخ تولدم یعنی 24اردیبهشت ماه مُحرِم شدم و احساس کردم دوباره متولد
شدم.

به اعتقاد او مهم‌ترین بخش زندگی‌اش در همین سفر اتفاق افتاده و آن هم بوسیدن«حجر الاسود» بوده است: با اینکه سن کمی داشتم اما دوست داشتم این سنگ را از نزدیک ببینم. شب آخر سفر همین‌طور که با مادر دور کعبه دور می‌زدیم خواسته و آرزویم را گفتم و از مادر خواستم من را به نزدیکی مکان سنگ ببرد. اما امکان دیدن سنگ برای خانم‌ها از نزدیک وجود ندارد. 

همین‌طور که صحبت می‌کردیم یک آقای عرب قد بلند از ما خواست که همراه او برویم. راه را برایمان باز کرد، همین‌طور که به در کعبه نزدیک می‌شدیم با بی‌سیم صحبت می‌کرد. به نزدیکی «حجر الاسود» رسیدیم. من را بلند کرد تا سنگ را ببینم. سنگ در حفره‌ای قرار داشت و سیاه بود و حس خاصی به آن نداشتم. وقتی برگشتم به‌سختی با عربی و فارسی به من گفت که سنگ را بوسیدی؟ گفتم نه دوباره با بی‌سیم هماهنگ کرد.

همین‌طور که با مادر دور کعبه دور می‌زدیم خواسته و آرزویم را گفتم و از مادر خواستم من را به نزدیکی مکان سنگ ببرد 

این‌بار به سنگ نزدیک شدم و آن را بوسیدم. یک لحظه احساس بسیار خوبی به من دست داد. این بخش از زندگی‌ام را تلنگری می‌دانم از جانب خداوند تا مسیرم را با ایمان و تقوای بیشتری ادامه دهم. این سفر باعث شد سال دهم اسمم را به فاطمه تغییر دهم و حالا فاطمه فلاح هستم و فاطمه زهرا(س) الگوی زندگی‌ام هستند.

 

عدالت اجتماعی نیاز دختران جامعه

فاطمه یکی از دختران موفق این سرزمین است. تنها خواسته او به عنوان یک دختر تحقق عدالت اجتماعی است. می‌گوید: همه دختران ما می‌توانند یکی از مسئولان، مدیران و افراد موفق جامعه باشند. اما برای حضور در فعالیت‌های اجتماعی از طرف خانواده‌ها و مسئولان محدودیت‌هایی برای آن‌ها وجود دارد. نسبت به تفاوت‌های جنسیتی آگاه هستم و معتقدم هر بانوی ایرانی می‌تواند با رعایت نکات شرعی و اخلاقی در جایگاهی که به آن علاقه دارد، فعالیت کند و تأثیر نیکی از خود برجای گذارد. فقط نیاز به حمایت خانواده و مسئولان دارد.

ارسال نظر
آوا و نمــــــای شهر
03:44